خیلی از پدر و مادرها این روزا با یه سوال مشترک میان سراغمون: «چیکار کنیم که اینهمه استرس و ترس، از دل بچهمون بیرون بره؟ چطور آرومش کنیم؟»
بعضیها میپرسن: «وقتی بچهمون دائم اضطرابه، چطور بهش احساس امنیت بدیم؟» یا میگن: «خودمون حال خوبی نداریم، اما نمیخوایم بچهمونم آسیب ببینه… واقعا چیکار از دستمون برمیاد؟»
واقعا حق دارن. چون بچهها بیشتر از اونکه حرف بزنن، حس میکنن. اونا ناامنی، نگرانی، حتی اضطراب پنهون والدینشون رو از چشماشون میخونن؛ اما خبر خوب اینه که همین بچهها با محبت، توجه و راههای سادهای که از دل علم و تجربه درمیاد، میتونن دوباره به آرامش برگردن.
ما تو این مقاله، نمیخوایم نسخهی سخت و عجیب بدیم. میخوایم چندتا روش علمی، ساده و قابل اجرا رو بگیم که هم به دل میشینه، هم برای بچهها جواب میده. پس اگه شما هم دنبال راهی هستین برای کمکردن استرس فرزندتون توی این روزهای سخت با ما همراه باشین. ما اینجا هستیم تا کمک کنیم قدمبهقدم.
راهکارهای روانشناس برای کمک به کودکان در شرایط جنگ

نکته ها | توضیح روانشناس به زبان ساده و دلگرمکننده |
---|---|
بفهمید که چی توی ذهنشونه | با بچههاتون حرف بزنید، ببینید دقیقا چی شنیدن، چی برداشت کردن و اگر چیزی رو اشتباه فهمیدن، با حوصله براشون اصلاحش کنید. ذهن بچهها پر از حدس و خیالای ترسناکه. نذارید تنها باشن با این تصورات. |
آروم و متناسب با سنشون توضیح بدین | زبان کودک رو بلد باشید. نه بترسونیدش، نه طوری رفتار کنید انگار هیچی نشده. با آرامش و به زبان ساده بگید که اوضاع تحت کنترله. احساس امنیت از نگاه و صدای ما بهشون منتقل میشه. |
روی آدمهای کمککننده تمرکز کنید | به جای تمرکز روی اتفاقهای ترسناک، بچهها رو با داستانهایی از کمکرسانها، آدمهای مهربون و کارهای خوب سرگرم کنید. حتی ازشون بخواین خودشون توی یه کار کوچیک مثل نقاشی یا نوشتن یه شعر صلحآمیز شرکت کنن. |
گفتوگو رو با اطمینان جمع کنید | وقتی مکالمهتون تموم شد، بچهتون رو با ترس تنها نذارید. بهش بگید که همیشه کنارش هستین. وقتی خواست حرف بزنه، شنونده خوبی خواهید بود. با یه آغوش یا لبخند آرومش کنین. |
هر از گاهی حالشون رو چک کنید | اخبار ادامه داره، پس اضطراب هم ممکنه برگرده. اگه دیدین بچهتون دلدرد، سردرد یا کابوس داره یا خیلی چسبیده بهتون، بدونید که اینا میتونه نشونهی استرس باشه. گاهی وقتا هم فقط یه آغوش آروم، جواب میده. |
سیل اخبار رو ببندید | تلویزیون، شبکههای اجتماعی و بحثهای خانوادگی دربارهی جنگ رو از جلوی چشم و گوش کودک و سالمند دور کنید. اینا بیصدا اما عمیق اذیتشون میکنن. |
مراقب خودتون هم باشید | وقتی حال ما خوب باشه، بهتر میتونیم حال بچههامون رو خوب کنیم. اخبار رو زمانبندیشده ببینید، با دوستای قابل اعتماد صحبت کنید، و به کارایی که حالتون رو بهتر میکنه بچسبید. آرامش ما، امنیت اوناست. |
در نهایت، توصیهای برای شما پدر و مادر عزیز: در این روزهای سخت، اول از همه یادتون نره که شما هم انسانید. اگر گاهی احساس خستگی، اضطراب یا حتی درماندگی دارید، اینها نشونهی ضعف نیست… نشونهی انسانی بودنتونه.
سعی کنید در اخبار غرق نشید. بمباران اطلاعاتی فقط حال روحی شما رو فرسودهتر میکنه، و این خستگی، مستقیم به بچهها منتقل میشه.
احساساتتون رو نادیده نگیرید. اونا رو ببینید، بپذیرید، و با مهربونی به خودتون فرصت ترمیم بدید. یکی از سادهترین کارها برای برگشتن به حال خوب، همینه: چند نفس عمیق، شکمی، آهسته. با هر دم، تصور کنید که آرامش وارد بدنتون میشه و با هر بازدم، استرس و نگرانی رو بیرون میفرستید.
ترس بچهها رو نسبت به جنگ دستکم نگیریم
یکی از اولین چیزهایی که همیشه به والدین میگیم اینه: ترس بچهتون واقعیه اگه به نظرتون کوچیک یا غیرمنطقی بیاد.
کودک هنوز مغزش اونقدری رشد نکرده که بتونه فرق بین «خبر ترسناک» و «خطر واقعی» رو کامل درک کنه. برای همین وقتی صداهای انفجار میشنوه یا چهرهی ناراحت شما رو میبینه، توی ذهنش اینا خیلی بزرگتر و تهدیدکنندهتر میشن.
بعضی پدر و مادرها ناخواسته میگن: «نترس بابا، چیزی نیست!» یا «چرا الکی میترسی؟»
اما همین جملهها باعث میشن کودک احساس کنه فهمیده نمیشه… و ترسش حتی بیشتر بشه.
کاری که باید بکنیم اینه که: آروم بشینیم کنارش، نگاهش کنیم، بگیم:
«میدونم ترسیدی. طبیعیه. منم وقتی کوچیک بودم میترسیدم. من پیشتم.»
همین جملهی ساده، میتونه توی دلش یه دنیای امن بسازه.
بیشتر از حرف زدن، گوش بدیم
بچهها برای حرف زدن دنبال واژههای قشنگ نمیگردن؛ دنبال یه گوش شنوا و یه دل امنن. گاهی فقط کافیه سرتو تکون بدی، یا بگی: «اوه… فهمیدم… چه سخت!»
لازم نیست براش همهچی رو توضیح بدی یا راهحل بدی. فقط باش. کنارش. با حضور کامل و یادت باشه: سکوت بعضی بچهها هم یه جور حرف زدنه. اگه چیزی نمیگن، شاید هنوز آماده نیستن. صبور باش. بچهها همیشه حس میکنن کی واقعا حواسش بهشونه.
بهش فرصت بدیم احساساتشو تخلیه کنه
همهی بچهها با حرفزدن احساساتشونو نشون نمیدن. بعضیا نقاشی میکشن، بعضیا با عروسکاشون بازی میکنن، بعضیا داستان تعریف میکنن. اینا همهش زبان کودکانه برای تخلیهی دلشونه.
توی کار درمان، ما همیشه به والدین میگیم: برنامه نقاشی و بازی توی روز بچه باشه حتی اگه توی شرایط سخت و محدود باشین.
اگه بچهتون یه نقاشی کشید که توش جنگه، خرابیه، تیراندازیه، پاکش نکنین، ایراد نگیرین. بذارین بکشه. چون داره هیجانهاش رو میریزه بیرون.
یه روتین کوچیک در زمان جنگ برای کودکان داشته باشید
وقتی دنیا برای کودک غیرقابل پیشبینی میشه، یه چیزای کوچیک میتونه براش حس کنترل بیاره. مثلا اینکه هرشب سر یه ساعت مشخص براش قصه بخونین. یا یه دعای کوتاه، یه آهنگ همیشگی، یه خوراکی ساده که دوست داره. همین روتینها، حتی توی بینظمی جنگ، یه نظم ذهنی به کودک میدن و مغزشو آرومتر میکنن.
با جملات تکراری، آرامش تکراری بسازیم
بعضی جملات ساده هستن، ولی اگر بارها و با لحن آروم گفته بشن، برای کودک تبدیل به تکیهگاه میشن.
مثلاً:
- من همیشه تا وقتی بخوابی پیشتم.
- الان امنی.
- تو تنها نیستی.
- اگه بترسی هم اشکالی نداره، باهم ازش رد میشیم.
این جملات ممکنه ساده بهنظر برسن، ولی برای ذهن کودک، مثل لالایی عمل میکنن. بهش احساس دیدهشدن و امنبودن میدن.
مراقب خودمون هم باشیم
خیلی از پدر و مادرها خودشون هم از جنگ، ناامنی یا آوارگی آسیب دیدن و طبیعیه که وقتی حال خودمون خوب نباشه، نمیتونیم برای کودک هم پناه امنی باشیم. پس لطفا اگر دیدی خودت دائم مضطربی، ناامیدی، خوابت نمیبره یا زود عصبانی میشی، بدون که لازمه اول برای دل خودت یه کاری بکنی. مراقبت از خودت یعنی مراقبت از بچهت.
اگه نشونهها ادامه داشتن از متخصص کمک بگیر
اگه دیدی کودک بعد از مدتی هنوز:
- شبها کابوس میبینه
- شدیدا ترسو یا گوشهگیر شده
- شبادراری یا پرخاشگری داره
- یا خیلی بیحال و بیاحساس شده..
اینا نشونههای جدیتریان و اصلا نباید تنها بمونین. یه روانشناس کودک میتونه با بازیدرمانی، نقاشیدرمانی یا روشهای تخصصیتر به فرزندتون کمک کنه زخمهای روانیش رو ترمیم کنه.
علائم استرس در کودکان
وقتی کودک درگیر استرس و ترس ناشی از جنگ میشود، ممکن است این نشانهها را نشان دهد:
- کابوسهای مکرر و سخت خوابیدن
- ترسهای ناگهانی و بیشازحد، حتی از صداهای معمولی
- گریههای بیدلیل یا بیقراری زیاد
- کنارهگیری و گوشهگیری از جمع خانواده و دوستان
- پرخاشگری ناگهانی یا عصبانیت بیشازحد
- تغییر در اشتها و علاقهمندیها
- دشواری در تمرکز و بازیکردن
- رفتارهای برگشتی مثل شبادراری یا مکیدن انگشت
اگر دیدید کودکتان این علائم را بیشتر از چند هفته دارد، بهتر است از یک روانشناس کمک بگیرید.
تجربه یکی از مراجعین اتاق درمان
مادری با نگرانی اومد و گفت: «خانم دکتر، پسرم از وقتی صدای انفجار شنید، یه لحظه آروم نداره. دائم میپرسه “مامان اگه بمب بزنن چی میشه؟ ما میمیریم؟ اونا میان اینجا؟” هر صدایی رو با اضطراب دنبال میکنه. حتی موقع خواب میپره، میگه این صدا چیه؟»
«هر وقت میریم سر گوشی، یه طوری سرک میکشه که بفهمه چی شده، چه خبره، خبرای بد اومده یا نه. انگار یه بخشی از ذهنش دائم در حالت آمادهباشه.»
«گاهی با کنجکاوی میاد کنار تلویزیون ولی بعد یهدفعه اخماش تو هم میره یا ساکت میشه. حس میکنم داره چیزایی رو میشنوه که نمیتونه بفهمه، ولی ذهنش داره باهاشون کلنجار میره.»
بررسی روانشناختی:
این بچه دقیقا وارد فاز «جستوجوی کنترل در شرایط بیثبات» شده. ذهن کودک وقتی احساس ناامنی میکنه، تلاش میکنه با پرسیدن مداوم، شنیدن اخبار یا چک کردن رفتار والدین، خودش رو آماده نگه داره. این اتفاق به ظاهر ساده، نشونهای از اضطراب درونی بالای کودک هست.
چطور کمکش کردیم:
1. آموزش مرز بین واقعیت و خیالات
- با زبان کودکانه بهش توضیح بده که بسیاری از صداهایی که میشنوه، ترسناک نیستند.
- خانواده با کمک یه بازی ساده، بین «صدای معمولی» (مثلا موتور یا در) و «صدای خطر» فرق گذاشتن تا کودک ذهنش رو باید تربیت کنه.
2. محدود کردن دسترسی به اخبار
- گوشی و تلویزیون در ساعتهای خاص چک بشه و جلوی کودک خبری پخش نشود.
- به کودک گفته بشه که وقتی سوالی داشت، حتما با مامان یا بابا صحبت کنه؛ نه اینکه خودش سراغ اطلاعات گیجکننده بره.
3. ساختن فضای گفتوگوی امن
- هرشب قبل خواب، یه زمان مشخص بذارید که کودک بتونه آزادانه سوالهاش رو بپرسه.
بهطوریکه فقط گوش بدید، قضاوت نکنید و اگر لازم بود، با زبان آروم و کودکپسند فقط اصلاح میکرد.
4. بازیهای تخلیهای و خلاقانه
- باهم یه دفترچه به اسم «دفتر قهرمانها» درست کنید که توش هربار کودک یه داستان از کمک کردن آدمها بههم بنویسه یا نقاشی بکشه. این تمرین باعث میشه تمرکز ذهن کودک از ترس، بره به سمت امید.
جمع بندی استرس کودکان در جنگ
کودکان در روزهای جنگ، بیشتر از هر چیز به آرامش، امنیت عاطفی و حضور پدر و مادری نیاز دارند که بلدند «بشنوند»، «در آغوش بگیرند» و «درک کنند».
استرس در کودکان ممکن است با نشانههایی مثل کابوس، پرخاشگری، بیقراری یا گوشهگیری خودش را نشان دهد. اما خبر خوب اینجاست که کودکان، انعطافپذیر و قابل درماناند، بهشرطی که به موقع دیده شوند، جدی گرفته شوند، و کسی کنارشان بایستد.
در این مسیر، والدین نقش اول را دارند: با ساختن لحظات ساده، تکرار جملات اطمینانبخش، ایجاد یک روتین کوچک و مهمتر از همه، با مراقبت از حال روانی خودشان و اگر نشانهها ادامهدار شد، کمک گرفتن از روانشناس کودک، میتونه یک نقطهی امن تازه برای کودک و خانواده بسازه.
اگر درباره استرس کودکان در شرایط جنگ، نگرانی یا سوالی دارید، خوشحال میشویم در قسمت کامنتها با ما در میان بگذارید. هر چیزی که ذهنتان را درگیر کرده، چه درباره فرزندتان باشد، چه درباره خودتان میتوانید بنویسید.
ما تلاش میکنیم در سریعترین زمان ممکن پاسخگوی شما باشیم و همراهتان بمانیم.
سوالات متداول درباره استرس کودکان در جنگ
از کجا بفهمم بچهم واقعا دچار استرس شده یا نه؟
اگر رفتارهایی مثل بیقراری، کابوس، گوشهگیری، پرخاشگری یا شبادراری تکرار میشن، احتمال زیاد نشونهی استرسه.
آیا باید با کودک درباره جنگ صحبت کنیم یا بهتره چیزی نگیم؟
بله، بهتره با زبان ساده و متناسب با سنش توضیح بدید؛ پنهانکاری باعث بیشتر شدن ترس کودک میشه.
بچهم مدام از اتفاقات ترسناک نقاشی میکشه، نگرانکنندهست؟
نه لزوما. نقاشی یکی از راههای طبیعی تخلیه احساساته. بهتره تشویقش کنین و درباره نقاشیش باهاش صحبت کنین.
اگه خودمون هم مضطرب باشیم، چطور به بچهمون کمک کنیم؟
اول از همه باید مراقب حال روانی خودمون باشیم. آرامش ما، امنیت کودکمونه. در صورت نیاز، کمک تخصصی بگیرین.
کی باید حتما به روانشناس کودک مراجعه کنیم؟
اگه علائم استرس (مثل بیخوابی، شبادراری، ترس شدید یا پرخاشگری) بیشتر از دو سه هفته ادامه داشت، لازمه حتما مراجعه کنین.