میگن تموم شده. میگن آتشبس شده. ولی من هنوزم با کوچکترین صدا میترسم و از جا میپرم. هنوزم باور نکردم اون صداها تموم شدن. اون شب لعنتی که یه شیء افتاد نزدیک خونهمون و صدای انفجارش دیوارها رو لرزوند، از ذهنم پاک نمیشه. هیچکس آسیب ندید؛ اما من از همون شب، دیگه آدم قبل نشدم.
این جملهها رو کسی گفت که ظاهرا چیزی از جنگ از دست نداده بود. نه خونهش خراب شده، نه عزیزش رو از دست داده. ولی ذهنش؟ آدمها فکر میکنن استرس جنگ یعنی وقتی وسط میدان نبردی یا زخمی شدی یا کسی رو از دست دادی؛ اما بعضی وقتها، جنگ فقط یه صدای بلند میخواد. یه صحنه، یه خبر تا ذهنتو تا سالها گروگان بگیره.
من توی این مقاله نمیخوام از آمار و نمودار حرف بزنم. میخوام از اون آدمهایی بگم که بعد از جنگ، وانمود میکنن قویان، ولی توی دلشون، شببهشب دارن با ترس زیاد دستوپنجه نرم میکنن و تا نزدیکای صبح نمیخوابن. از اونایی که استرسشون اسم نداره؛ اما اثرش همهجا هست توی خوابشون، توی کارشون، توی رابطههاشون، توی خستگی همیشگی بیدلیلشون.
اگه هنوز هم از صدای هواپیما دلت میلرزه. اگه شبها به دیوار زل میزنی و یادت نمیاد کی آخرین بار خواب راحت داشتی. بدون که تو تنها نیستی. این مقاله، برای توئه.
نشانه های پنهان استرس جنگ

توی اتاق درمان، بیشتر آدمها با این جمله وارد میشن: «من که چیزیم نیست. فقط یه کم بیخوابم، یه کم عصبیام، یه کم زود از کوره در میرم.» همهچیز از همین «یه کم»ها شروع میشه.
جنگ همیشه با انفجار و آژیر و ترسهای واضح نمیمونه. گاهی، سالها بعد، خودش رو در خستگی همیشگی، بیحوصلگی، بیخوابی یا بیتفاوتی نشون میده. خیلی وقتها مراجعین نمیفهمن این همه تغییر از کجا اومده. فقط میگن: «قبلا اینجوری نبودم.»
یکیشون تعریف میکرد شبها بیدار میشه ولی کابوس نمیبینه؛ فقط یه حس خفگی بیدلیل، یه اضطراب که نمیفهمه از کجاست. بعضیها توی صف خرید، وسط جمع یا حتی در مهمونی دچار تپش قلب و لرزش میشن، چون ذهنشون هنوز به چیزی واکنش نشون میده که تموم نشده.
خیلی از این نشونهها نه به چشم میان، نه بهزودی تشخیص داده میشن. یکی از سختترین بخشهای استرس جنگ اینه که بدن و مغز هنوز توی وضعیت خطر باقی میمونن، حتی وقتی جنگ تموم شده. ذهن هنوز بین صداها دنبال تهدید میگرده. خواب هنوز امن نیست. آینده هنوز مبهمه.
پرش با صداهای بلند
صدای ترقه، موتور، حتی در کوبیدن همسایه… انگار یه لحظه پرتت میکنه وسط جنگ. خودت هم خجالت میکشی که چرا اینقدر جا میپری، ولی این یه واکنش بدنی ناخودآگاهه.
بیخوابی و کابوسهای تکراری
شبها بیدار میشی، گاهی با عرق سرد، گاهی فقط با یه حس اضطراب بیدلیل. بعضیها خواب جنگ میبینن. بعضیها اصلاً خواب نمیبینن—چون نمیتونن بخوابن.
خستگی دائمی و بیحوصلگی
نه برای کار انرژی داری، نه برای حرف زدن. انگار مغزت همیشه روی حالت هشدار کار میکنه. یه جور فرسودگی که نمیتونی اسمشو بذاری “فقط خستگی”.
گوشبهزنگ بودن افراطی
همه چیزو چک میکنی. گوشی، اخبار، موقعیت بچهها، حتی کیف اضطراری. هرچند خودت میگی «فقط احتیاطن»، ولی تهش یه ترس دائمی از یه فاجعهست که قراره دوباره تکرار بشه.
حساس شدن به مکانها یا چیزهای خاص
یه کوچه خاص، بوی دود، یا صدای آژیر ممکنه بدنتو خشک کنه. بعضیها حتی از عبور هواپیما هم تو روز روشن مضطرب میشن. چون بدن هنوز یادش نرفته.
عصبانیتهای بیدلیل یا زود از کوره در رفتن
یه جمله ساده میتونه حالت رو عوض کنه. خشمی که معلوم نیست از کجا میاد. درواقع، این خشم، همون اضطرابیه که راه خروجی دیگهای پیدا نکرده.
احساس گناه یا شرم
خیلی از مراجعین میگن: «من که چیزیم نشده… چرا انقدر حالم بده؟» این هم یکی از زخمهای پنهان استرس جنگه، فکر میکنی چون ظاهرا سالمی، باید خوب باشی. ولی نیستی.
بیشتر بخوانید: استرس کودکان در جنگ
راهکار های عملی برای کنترل استرس جنگ
راه مقابله / درمان | توضیح مختصر | نکات کاربردی |
---|---|---|
مشاوره روانشناسی (رواندرمانی) | صحبت با یک روانشناس یا رواندرمانگر برای شناسایی و مدیریت ترسها و اضطرابها | شرکت در جلسات منظم، صداقت در بیان احساسات، پیگیری درمان |
تمرینات تنفسی و آرامسازی | تکنیکهای تنفس عمیق، مدیتیشن، و تمرینات ریلکسیشن برای کاهش استرس و تنشهای بدن | انجام روزانه، حتی چند دقیقه، تمرکز روی تنفس و آرامش بدن |
ورزش منظم | فعالیت بدنی مانند پیادهروی، یوگا یا ورزشهای هوازی که به بهبود خلق و کاهش اضطراب کمک میکند | انتخاب فعالیتی که دوست دارید، حداقل 3 بار در هفته |
حمایت اجتماعی | گفتگو با خانواده، دوستان یا گروههای حمایتی برای کاهش احساس تنهایی و افزایش آرامش | ایجاد شبکه حمایتی، شرکت در جلسات گروهی یا محافل دوستانه |
تنظیم خواب | رعایت برنامه خواب منظم و محیط خواب آرام برای بهبود کیفیت خواب و کاهش بیخوابی | پرهیز از موبایل و تلویزیون قبل خواب، استفاده از روشهای آرامبخش |
مراقبت از خود | اختصاص دادن زمان به فعالیتهای مورد علاقه برای افزایش حس رضایت و کاهش فشار روانی | مطالعه، هنر، طبیعتگردی، یا هر فعالیتی که لذتبخش است |
درمان دارویی (در صورت نیاز) | استفاده از داروهای تجویزی توسط پزشک برای کنترل اضطراب یا اختلالات خواب | فقط با تجویز پزشک، پیگیری مصرف دارو و اطلاعرسانی به درمانگر |
کاهش مواجهه با محرکهای استرسزا | محدود کردن پیگیری اخبار جنگ یا اتفاقات اضطرابآور برای حفظ آرامش روان | زمانبندی مشخص برای مطالعه اخبار، استفاده از منابع معتبر |
چطور احساساتی را که ناشی از اضطراب جنگ است تشخیص دهیم؟

اخبار مربوط به جنگ و پیامدهای آن مثل تعداد قربانیان، آوارگی مردم یا کمبود غذا و سرپناه میتواند شوکهکننده و دردناک باشد. اضطراب جنگ ممکن است:
احساسات جدیدی در شما ایجاد کند
دیدن یک بحران جهانی مثل جنگ میتواند باعث بروز احساسات ناآشنایی مثل بیقراری، ناامنی یا نگرانیهای اقتصادی، امنیتی و خانوادگی شود. اگر این احساسات شدت گرفت، حتماً با اطرافیان نزدیکتان صحبت کنید. اگر باز هم حالتان بهتر نشد، حتماً با پزشک یا روانشناس مشورت کنید.
نیاز به کنترل را در شما افزایش دهد
برخی افراد دائماً خبرها را دنبال میکنند یا مدام در شبکههای اجتماعی بهدنبال اطلاعات تازه هستند. این کار ممکن است به آنها حس کنترل بدهد، ولی در طولانیمدت باعث افزایش اضطراب و اختلال در برنامه روزمره میشود.
پیشنهاد روانشناسان این است که به جای تمرکز مداوم روی اخبار، به چیزهایی توجه کنید که در کنترل شماست، مثل سلامتی و آرامش خودتان.
توصیهها:
- تغذیه سالم داشته باشید
- خواب کافی داشته باشید
- آب کافی بنوشید
- با عزیزانتان در تماس باشید
وضعیت روانی را بدتر کند
اگر پیشزمینه مشکلات روانی مثل اضطراب، PTSD (استرس پس از سانحه) یا افسردگی دارید، دنبالکردن مداوم اخبار منفی میتواند حالتان را بدتر کند. در این شرایط، حتماً زمان استفاده از صفحهنمایشها را کاهش دهید و در صورت نیاز با درمانگر صحبت کنید.
علائم جسمی استرس جنگ در بزرگسالان
استرس ناشی از تجربه جنگ، نه فقط ذهن را درگیر میکند، بلکه بدن را هم تحتتاثیر قرار میدهد. وقتی ذهن در حالت اضطراب دائمی باشد، بدن به شکلهای مختلف واکنش نشان میدهد که ممکن است گاهی نادیده گرفته شود یا به اشتباه به مسائل دیگر نسبت داده شود.
یکی از رایجترین علائم جسمی استرس جنگ، تنگی نفس و احساس خفگی است. فرد ممکن است حس کند نفس کشیدن برایش سخت شده یا نمیتواند نفس عمیق بکشد. این احساس اغلب با حملات پانیک یا اضطراب شدید همراه است و میتواند بسیار آزاردهنده باشد.
دردهای مزمن و غیرقابل توضیح مثل سردردهای مکرر، دردهای عضلانی و کمر یا دلدردهای ناگهانی نیز از نشانههای جسمی استرس هستند. وقتی بدن در حالت آمادهباش دائمی قرار دارد، ماهیچهها بهطور ناخودآگاه سفت میشوند و این حالت میتواند به دردهای مزمن منجر شود.
تپش قلب شدید یا نامنظم یکی دیگر از علائم رایج است. فرد ممکن است در شرایطی که ظاهرا دلیل خاصی برای آن وجود ندارد، احساس کند قلبش تندتر یا نامنظم میزند، گویی بدن در حال آماده شدن برای مقابله با خطر است.
از دیگر علائم جسمی میتوان به خستگی مفرط، مشکلات گوارشی مثل سوءهاضمه یا اسهال، و اختلالات خواب اشاره کرد. بسیاری از کسانی که استرس جنگ را تجربه کردهاند، از خواب بیکیفیت یا بیداریهای مکرر در طول شب شکایت دارند که خود باعث ضعف جسمانی و کاهش انرژی روزانه میشود.
گاهی اوقات، بدن این فشارها را با تعریق بیشازحد، لرزش دستها، و احساس سرگیجه یا سبکی سر نشان میدهد. این واکنشها ناشی از فعال شدن سیستم عصبی سمپاتیک بدن در پاسخ به استرس است.
مهم است بدانیم که این علائم جسمی واقعیاند و قابل درماناند. وقتی متوجه شدیم که این مشکلات میتوانند نشانه استرس جنگ باشند، میتوانیم با کمک درمانهای روانشناختی و مراقبتهای پزشکی مناسب، آرامش را دوباره به بدن و ذهن بازگردانیم.
توصیه روانشناس برای مقابله با استرس جنگ
اول از همه، بدون که تو تنها نیستی. خیلی از ما بدون اینکه بخوایم و بدون اینکه انتظارش رو داشته باشیم، وسط این موقعیتهای سخت قرار گرفتیم. این استرس، این ترسهای بیصدا، این خستگیهای عمیق، همهش طبیعی و انسانی هست.
پس به خودت فشار نیاور که سریع مثل بقیهای بشی که زود به روتین زندگی برگشتن. هر آدم یه روند خاص داره و مقایسه کردن خودش با دیگران فقط باعث میشه حالش بدتر بشه؛ اما یک چیز رو هم فراموش نکن:
این استرس حق نداره از پا درت بیاره.
نباید اجازه بدی که تو رو زمین بزنه یا مسیر زندگیتو خراب کنه. اگه احساس کردی این بار سنگینی بیش از حد شده، حتماً به یک روانشناس مراجعه کن و دربارهاش حرف بزن. حرف زدن کمک میکنه، بارها دیدهام که چطور با حمایت و درمان، آدمها دوباره آرامش پیدا میکنن و زندگیشون رو به دست میگیرن.
- احساساتت رو بنویس: نوشتن حسها کمک میکنه بهتر بفهمی چی توی ذهنت میگذره و بار ذهنیات سبکتر بشه. حتی فقط چند جمله کوتاه در روز کافیست.
- با یکی که بهش اعتماد داری حرف بزن: صحبت کردن درباره ترسها و اضطرابها، بار روانی رو کم میکنه و حس میکنی تنها نیستی.
- تنفس عمیق و آرامسازی انجام بده: وقتی احساس نگرانی میکنی، چند نفس عمیق بکش. این کار ساده بدن و ذهنات رو آرام میکنه.
- حرکت کن و ورزش کن: پیادهروی، کشش بدن یا هر فعالیت فیزیکی کوچیک میتونه انرژی منفی رو کم کنه.
- خودت رو ببخش و صبور باش: بدون که بهبودی زمان میبره و لازم نیست همه چیز فوری درست بشه. با خودت مهربون باش.
جمع بندی مقاله استرس جنگ
استرس جنگ یک تجربه پیچیده و شخصیه که هر کسی به شکل خودش اون رو احساس میکنه. مهمترین نکته اینه که تو تنها نیستی و این حسها طبیعی هستن.
اگر سوالی داری، یا دوست داری تجربهها و احساساتت رو با بقیه به اشتراک بذاری، حتماً در قسمت دیدگاه با ما همراه شو. تو اینجا میتونی سوالهات رو هم از مشاورین حرفهای ما بپرسی و پاسخهای تخصصی دریافت کنی.
همچنین میتونی پیامها و تجربههای دیگران رو بخونی و ببینی که چطور بقیه هم مثل تو دارن راهحل پیدا میکنن و آرامش رو دوباره به دست میارن. ما اینجا کنار هم هستیم تا حمایت کنیم، بشنویم و راهنمایی کنیم. منتظر حرفها و سوالهای تو هستیم.
سوالات متداول استرس جنگ
استرس جنگ یعنی چه؟
استرس جنگ واکنش طبیعی ذهن و بدن به تجربههای ترسناک و تهدیدآمیز جنگ است که میتواند روی خواب، احساسات و رفتار تأثیر بگذارد.
چطور بفهمم استرس جنگ دارم؟
اگر دچار اضطراب، بیخواب، تپش قلب، ترس از صداهای ناگهانی یا خستگی مفرط هستی، ممکن است استرس جنگ داشته باشی.
آیا استرس جنگ فقط بعد از جنگ اتفاق میافتد؟
خیر، استرس جنگ میتواند همزمان با جنگ و حتی سالها بعد از آن ادامه داشته باشد.
چگونه میتوانم استرس جنگ را کنترل کنم؟
با مراجعه به روانشناس، انجام تمرینات آرامسازی، ورزش منظم، حمایت اجتماعی و مراقبت از خود میتوان این استرس را کاهش داد.
آیا استرس جنگ قابل درمان است؟
بله، با درمانهای مناسب روانشناختی و حمایتهای اجتماعی، اکثر افراد میتوانند به آرامش و زندگی عادی بازگردند.
منبع: webmd