راهنمای مطالعه
ازدواج یکی از مهمترین تصمیمهای زندگی هر فرد است که معمولا با عشق و علاقه همراه میشود؛ اما آیا همیشه عشق، پایه و اساس ازدواج است؟ بسیاری از افراد بنا به دلایل مختلف ازجمله فشار خانواده، شرایط اقتصادی، ترس از تنهایی یا حتی منطق شخصی بدون عشق وارد زندگی مشترک میشوند.
من، اکرم نظرکرده بهعنوان روانشناس قصد دارم بهطور مفصل به موضوع ازدواج بدون عشق بپردازم و از زوایای مختلف آن را بررسی کنم. آیا چنین ازدواجی میتواند به موفقیت برسد یا در نهایت به ناکامی ختم میشود؟ چه عواملی باعث میشوند که افراد بدون عشق ازدواج کنند و چه پیامدهایی در انتظارشان خواهد بود؟
در این مسیر به بررسی تجربیات واقعی، دیدگاههای علمی و روانشناسی و همچنین راهکارهایی برای ایجاد و تقویت عشق در ازدواجهای بدون احساس اولیه خواهیم پرداخت. اگر شما هم در این مورد تجربهای دارید یا نظری دارید، خوشحال میشوم که در این بحث همراه من باشید.
تفاوت ازدواج بدون عشق با زندگی بدون عشق
ازدواج بدون عشق و زندگی بدون عشق، هرچند در نگاه اول مشابه به نظر میرسند؛ اما در واقع تفاوتهای اساسی دارند. ازدواج بدون عشق به معنای تشکیل یک زندگی مشترک بدون وجود احساسات عمیق عاشقانه در ابتدای رابطه است. در چنین ازدواجهایی ممکن است افراد به دلایلی تصمیم به ازدواج بگیرند. این نوع ازدواجها ممکن است در ادامه با تلاش و تعامل طرفین به عشق تبدیل یا برعکس، منجر به سردی و بیتفاوتی بیشتر شود.
از سوی دیگر، زندگی بدون عشق وضعیتی است که نهتنها ازدواج بلکه کل روابط فرد را شامل میشود. فردی که در یک زندگی بدون عشق قرار دارد، ممکن است در هیچیک از ابعاد زندگی خود احساس عاطفی، ارتباط صمیمانه یا وابستگی احساسی نداشته باشد. چنین فردی حتی در روابط خانوادگی، دوستیها و محیط اجتماعی خود نیز دچار کمبود عاطفی است. زندگی بدون عشق میتواند احساس پوچی، افسردگی و بیهدفی را در فرد ایجاد کند.
بیشتر بخوانید: انتخاب همسر
چرا برخی افراد ازدواج بدون عشق را انتخاب میکنند؟
برخی افراد به دلایل مختلفی ازدواج بدون عشق را انتخاب میکنند. این دلایل میتواند شخصی، اجتماعی، اقتصادی یا فرهنگی باشند. در ادامه به مهمترین این عوامل اشاره میکنیم:
فشار اجتماعی و خانوادگی
در بسیاری از فرهنگها، ازدواج یک ضرورت تلقی میشود و افراد بهویژه در سنین خاص، تحت فشار خانواده و اجتماع قرار میگیرند تا ازدواج کنند. برخی برای رهایی از این فشار حتی بدون داشتن احساسات عمیق، ازدواج را میپذیرند.
بیشتر بخوانید: شرایط ازدواج
ترس از تنهایی
برخی افراد از اینکه تا پایان عمر تنها بمانند، هراس دارند. آنها ترجیح میدهند با فردی که حداقل معیارهای لازم را دارد ازدواج کنند، حتی اگر عشق عمیقی بین آنها وجود نداشته باشد.
امنیت مالی و اجتماعی
در بعضی موارد، ازدواج راهی برای بهبود وضعیت مالی یا اجتماعی در نظر گرفته میشود. ممکن است فرد بهدنبال یک زندگی باثباتتر باشد و عشق را در اولویت قرار ندهد.
باور به اینکه عشق بعدا بهوجود میآید
برخی افراد اعتقاد دارند که عشق با گذر زمان و پس از ازدواج شکل میگیرد. آنها فکر میکنند که میتوانند با شناخت بیشتر از همسرشان، کمکم علاقه و صمیمیت ایجاد کنند.
بیشتر بخوانید: معیار های ازدواج
تجربههای عاطفی ناموفق گذشته
افرادیکه در گذشته شکستهای عاطفی سنگینی را تجربه کردهاند، ممکن است تصمیم بگیرند که دیگر عشق را معیار اصلی ازدواج قرار ندهند و به جای آن روی عواملی مانند سازگاری، ثبات و تفاهم تمرکز کنند.
ازدواجهای سنتی یا قراردادی
در برخی جوامع، ازدواج بیشتر جنبه سنتی یا قراردادی دارد و عشق در ابتدا جایگاه مهمی ندارد. در چنین ازدواجهایی، خانوادهها نقش پررنگی در انتخاب همسر دارند.
بیشتر بخوانید: زوج های خوشبخت
فرار از یک موقعیت نامناسب
برخی افراد برای فرار از شرایط نامناسب خانوادگی، مشکلات مالی یا اجتماعی ازدواج را یک راه نجات میبینند و وارد رابطهای میشوند که در آن عشق چندان نقشی ندارد.
باور به اینکه عشق کافی نیست
برخی افراد معتقدند که عشق بهتنهایی برای داشتن یک ازدواج موفق کافی نیست. آنها معیارهایی مثل اخلاق، تعهد، مسئولیتپذیری و سازگاری را مهمتر از عشق میدانند و بر همین اساس ازدواج میکنند.
در نهایت، ازدواج بدون عشق ممکن است برای برخی افراد موفق باشد و برای برخی دیگر چالشهای زیادی ایجاد کند. مهمترین نکته این است که هر فرد باید قبل از ازدواج، نیازها و احساسات خود را بشناسد و تصمیمی بگیرد که در درازمدت برایش رضایتبخش باشد.
بیشتر بخوانید: نشانه های زن عاشق
نظر روانشناسان درباره ازدواج بدون عشق
روانشناسان در مورد ازدواج بدون عشق نظرات متفاوتی دارند. برخی معتقدند که چنین ازدواجهایی میتواند براساس احترام، تعهد و اهداف مشترک ادامه پیدا کنند؛ اما معمولا به رضایت عاطفی بلندمدت آسیب میزند. این موضوع تاثیر زیادی بر روابط جنسی و توانایی زوجین برای مواجهه با چالشهای زندگی دارد. در واقع، ازدواج بدون عشق ممکن است در کوتاهمدت بهنظر پایدار برسد، ولی در بلندمدت، نبود احساس عمیق و عشق میتواند مشکلات جدیتری ایجاد کند.
این موضوعات ازجمله تاثیر بر روابط جنسی، تحمل چالشها، نگاه بلندمدت به ازدواج بدون عشق، تربیت فرزندان و حتی خطر خیانت، مسائلی هستند که باید در نظر گرفته شوند. آیا شادی در این نوع ازدواج محقق میشود؟ آیا میتوان این چالشها را مدیریت کرد؟ در ادامه به بررسی این موضوعات میپردازیم.
بیشتر بخوانید: نشانه های مرد عاشق
آیا شادی محقق میشود؟
شادی در زندگی مشترک تنها به عشق اولیه وابسته نیست، اما قطعاً بیتأثیر هم نیست. ازدواج بدون عشق ممکن است در ظاهر منطقی و آرام به نظر برسد، اما به همان اندازه که لذت عاطفی در روابط عاشقانه وجود دارد، در این نوع ازدواج کمبودش حس میشود.
بهطور کلی، این موضوع بستگی به انتظارات طرفین از شادی دارد. اگر هدف تنها یافتن یک همراه برای زندگی باشد، شاید رضایت نسبی حاصل شود. اما اگر انتظار زندگی پر از هیجان، احساسات قوی و ارتباط عاطفی عمیق وجود داشته باشد، این نوع ازدواج قادر به تامین آن سطح از شادی نخواهد بود.
بیشتر بخوانید: رابطه با دوست پسر
تاثیر بر روابط جنسی
رابطه جنسی در ازدواج صرفاا یک نیاز فیزیکی نیست، بلکه نماد پیوند عاطفی عمیق میان زن و شوهر است. در ازدواج بدون عشق این ارتباط میتواند به یک وظیفه تکراری و بیروح تبدیل شود.
در نتیجه، احتمالا سردی در رابطه آغاز شود و زوجین ممکن است به دنبال پر کردن خلأ عاطفی از طرق دیگر باشند. البته در برخی موارد، با شناخت بهتر از یکدیگر، هماهنگی بهوجود میآید؛ اما بدون عشق، کیفیت رابطه جنسی تحتتاثیر قرار خواهد گرفت.
بیشتر بخوانید: تست ازدواج
تحمل چالشها در زندگی
ازدواج بدون عشق مانند رانندگی در جادهای سنگلاخ بدون کمکفنر است! در هر زندگی مشترک چالشهایی وجود دارد؛ اما عشق به زوجین کمک میکند تا این مشکلات را با آرامش بیشتری پشتسر بگذارند.
در یک رابطه عاشقانه، این احساس عمیق، گذشت و درک متقابل را تقویت میکند؛ اما در ازدواج بدون عشق بهدلیل نبود صمیمیت و دلبستگی عاطفی، چالشها میتوانند بهسرعت به بحران تبدیل شوند. بدون احساس قوی، تحمل سختیها بسیار دشوارتر خواهد بود.
بیشتر بخوانید: ازدواج مجدد
نگاه بلندمدت به ازدواج بدون عشق
واقعبین باشیم؛ بسیاری از ازدواجهایی که با عشق شروع میشوند، درطول زمان احتمالا از شدت عشق آنها کاسته شود. حالا اگر یک ازدواج از ابتدا بدون عشق باشد، چه تضمینی وجود دارد که در آینده نیز بهبود یابد؟
برخی افراد به این نوع ازدواجها عادت میکنند و بهطور محترمانه کنار هم زندگی میکنند؛ اما این رابطه بهجای یک ازدواج گرم و صمیمی بیشتر شبیهبه یک شراکت است. در درازمدت، احتمالاً با دلسردی و حتی پشیمانی مواجه خواهند شد، بهویژه اگر یکی از طرفین در مسیر زندگی متوجه نیاز عاطفی خود شود.
بیشتر بخوانید: مشاوره ازدواج
تربیت فرزندان
بچهها از کوچکترین جزئیات رفتار والدینشان آگاه هستند. آنها تنها حرکات ظاهری را نمیبینند، بلکه انرژی رابطه را هم حس میکنند. اگر ازدواج براساس منطق و بدون عشق باشد، بچهها ممکن است این موضوع را بهعنوان یک قرارداد سرد و بیعاطفه یاد بگیرند، که این میتواند بر روابط آیندهشان تاثیر بگذارد. درصورتیکه والدین فضای محترمانه و آرامی ایجاد کنند، آسیب کمتری متوجه فرزندان خواهد بود؛ اما هیچ چیزی نمیتواند جای یک محیط گرم و عاشقانه را بگیرد.
بیشتر بخوانید: ازدواج سفید
خیانت در ازدواج بدون عشق
بحث خیانت یکی از حساسترین مسائل در ازدواج است. هرچند خیانت همیشه ناشی از نبود عشق نیست؛ اما در ازدواجهایی که از ابتدا فاقد احساسات قوی هستند، احتمال خیانت بیشتر است. انسانها بهطور طبیعی نیاز دارند که دوست داشته شوند و دوست بدارند.
اگر این نیاز در ازدواج برآورده نشود، ممکن است بهطور ناخودآگاه به دنبال جلب توجه یا پر کردن خلأ عاطفی از خارج از رابطه باشند. البته برخی افراد بهدلیل تعهدشان به رابطه، وفادار میمانند، اما سوال اینجاست که آیا چنین ازدواجی برای هردو طرف رضایتبخش خواهد بود؟
ازدواج بدون عشق ممکن است برای برخی افراد کارساز باشد، اما برای بسیاری در بلندمدت میتواند فرسایشی و ناامیدکننده شود. در چنین ازدواجهایی تمامچیز بستگی به انتظارات و نیازهای هردو طرف دارد.
بیشتر بخوانید: مشاوره ازدواج رایگان
آیا عشق در طول ازدواج شکل میگیرد؟
واقعیت اینه که بله، عشق میتواند درطول ازدواج شکل بگیرد؛ اما این موضوع بستگی زیادی به تعاملات و تلاشهای طرفین دارد. در آغاز ازدواج ممکن است احساسات عاطفی خیلی شدید نباشد یا به مرور زمان کاهش پیدا کند. بااینحال، اگر هردو طرف نسبتبه یکدیگر احترام و علاقه واقعی داشته باشند، با گذشت زمان، این رابطه میتواند بهتدریج عمیقتر شود و عشق واقعی شکل بگیرد.
عشق در ازدواج بیشتر بهعنوان یک فرآیند مستمر از درک، حمایت، گذشت و همکاری است. وقتی زوجین در کنار هم رشد میکنند، چالشها و خوشیهای زندگی را باهم تجربه میکنند، این اتفاقات میتواند به یک ارتباط عاطفی عمیقتر منجر شود. البته برخی از افراد بهطور طبیعی نیاز به عشق و احساسات عمیق دارند و اگر این نیازها برآورده نشود، ممکن است ازدواج برایشان رضایتبخش نباشد.
بهطور خلاصه، عشق درطول ازدواج ممکن است شکل بگیرد؛ اما این فرآیند نیاز به زمان، تلاش و تعهد از سوی هر دو طرف دارد.
بیشتر بخوانید: سن ازدواج
احساس تنهایی در زندگی مشترک بدون عشق
احساس تنهایی در زندگی مشترک بدون عشق میتواند بسیار آزاردهنده و چالشبرانگیز باشد. در ازدواج، مهمترین نیازها نه فقط از نظر فیزیکی، بلکه از لحاظ عاطفی نیز برطرف میشوند. وقتی عشق و ارتباط عاطفی وجود نداشته باشد، حتی اگر طرفین در کنار هم زندگی کنند، همچنان احساس تنهایی میکنند. این نوع تنهایی از نوع فیزیکی نیست که به نبودن کسی در کنارمان برگردد، بلکه یک تنهایی عاطفی است که ناشی از فقدان پیوند و همدلی عمیق است.
در چنین شرایطی، افراد ممکن است احساس کنند که شریک زندگیشان بهطور کامل آنها را درک نمیکند یا ارتباطی واقعی بینشان وجود ندارد. این فقدان ارتباط عاطفی میتواند به مرور زمان موجب احساس انزوا و افسردگی شود. ممکن است یکی از طرفین تلاش کند برای جبران این کمبود بهدنبال محبت و توجه در جاهای دیگر باشد، یا حتی در مواقع سخت زندگی احساس کند که تنهاست و کسی نیست که از او حمایت کند.
در نهایت، این نوع تنهایی میتواند آسیب زیادی به سلامت روانی و کیفیت زندگی مشترک بزند. بدون عشق حتی در کنار هم بودن نیز نمیتواند احساس رضایت و خوشبختی را بهطور کامل تأمین کند.
بیشتر بخوانید: ازدواج اجباری
تاثیر ازدواج بدون عشق بر سلامت روان
یکی از مشکلات اصلی در ازدواج بدون عشق نبود احساس امنیت و حمایت عاطفی است. در یک رابطه عاشقانه، احساس پذیرفته شدن و درک شدن موجب افزایش اعتماد به نفس و کاهش استرس میشود. اما در ازدواج بدون عشق، این حمایت عاطفی وجود ندارد و فرد ممکن است دچار اضطراب، استرس و ناامنی شود.
علاوهبراین، چنین ازدواجهایی میتوانند به مشکلاتی مانند کاهش انرژی، احساس بیانگیزگی و حتی اختلالات خواب منجر شوند. وقتی افراد در روابطی هستند که از نظر عاطفی برایشان خالی و سرد است، توانایی مقابله با چالشهای زندگی نیز کاهش مییابد. در این شرایط، فرد ممکن است احساس کند که هیچچیز در زندگیاش تغییر نمیکند یا بهتر نمیشود، که میتواند به افسردگی یا اضطراب منجر شود.
در نهایت، ازدواج بدون عشق میتواند تأثیرات طولانیمدت و عمیقی بر سلامت روان بگذارد، بهویژه اگر فرد نتواند نیازهای عاطفی خود را در رابطه برآورده کند.
بیشتر بخوانید: سوالات خواستگاری
آیا ازدواج بدون عشق منجر به طلاق میشود؟
ازدواج بدون عشق ممکن است یکی از عوامل موثر در طلاق باشد؛ اما بهتنهایی نمیتوان آن را بهعنوان عامل قطعی طلاق دانست. ازدواجی که بدون عشق و ارتباط عاطفی عمیق باشد، ممکن است به مرور زمان به مشکلات زیادی منجر شود که در نهایت یکی از طرفین یا هردو به این نتیجه برسند که نمیتوانند با یکدیگر ادامه دهند.
در چنین ازدواجهایی وقتی نیازهای عاطفی و احساسی طرفین برآورده نمیشود، ممکن است احساس بیرضایتی، تنهایی و سرخوردگی ایجاد شود. این احساسات میتوانند باعث ایجاد فاصله عاطفی بین زوجین شوند و در درازمدت ارتباط میان آنها ضعیفتر شود. وقتی رابطهی زناشویی از نظر عاطفی خشک و بیروح باشد، حل اختلافات و چالشها سختتر میشود و این مسائل میتوانند به بحرانهای بزرگتری تبدیل شوند.
بااینحال، برخی از افراد ممکن است تصمیم بگیرند که حتی در شرایطی که عشق در ازدواجشان وجود ندارد، بهخاطر مسائل اجتماعی، مالی یا خانوادگی در ازدواج بمانند. ولی در بسیاری از موارد، وقتی یکی از طرفین متوجه میشود که نیازهای عاطفی و عشق در زندگیاش تأمین نمیشود، میتواند تصمیم به طلاق بگیرد.
در نهایت، هر ازدواجی منحصربهفرد است و عواملی مانند تعهد، احترام متقابل و تلاش برای حفظ رابطه نیز میتوانند نقش مهمی در جلوگیری از طلاق داشته باشند، حتی در ازدواجهایی که عشق اولیه در آنها وجود ندارد.
بیشتر بخوانید: هدف از ازدواج
زندگی بدون عشق یا جدایی؛ کدام بهتر است؟
این سوال خیلی پیچیده است و به شرایط هر فرد و رابطه بستگی دارد. انتخاب بین زندگی بدون عشق یا جدایی بستگی به نیازها، انتظارات و اهداف هردو نفر در ازدواج دارد.
اگر زندگی بدون عشق برای فرد به یک وضعیت آزاردهنده تبدیل شده باشد و احساس کند که در این رابطه نمیتواند رشد کند یا احساسات عاطفیاش برآورده نمیشود، شاید جدایی بهترین گزینه باشد. زندگی بدون عشق میتواند به مرور زمان باعث ایجاد احساسات منفی مانند تنهایی، سرخوردگی و افسردگی شود. در چنین شرایطی، جدایی میتواند بهعنوان یک راهحل برای بازسازی زندگی عاطفی و دستیابی به رضایت و خوشبختی در آینده در نظر گرفته شود.
از سوی دیگر، اگر در یک رابطه بدون عشق، احترام متقابل، همکاری و تعهد وجود داشته باشد، و طرفین بتوانند بهطور منطقی و با توافق به یک زندگی مشترک ادامه دهند، ممکن است جدایی لازم نباشد. برخی از افراد میتوانند در چنین شرایطی از ازدواجی که بدون عشق است، بهعنوان یک شراکت معقول و محترمانه نگاه کنند، بهویژه اگر نخواهند به خاطر فرزندان یا مسائل دیگر، زندگی خانوادگیشان را از هم بپاشند.
بیشتر بخوانید: دوران نامزدی
مزایا و معایب ازدواج منطقی بدون عشق
ازدواج منطقی بدون عشق که معمولاً بر پایه عوامل دیگری مانند اهداف مشترک، موقعیتهای اجتماعی یا شرایط مالی شکل میگیرد، مزایا و معایب خاص خود را دارد. در اینجا به بررسی آنها میپردازیم.
مزایای ازدواج منطقی بدون عشق
پایداری اجتماعی و مالی: در برخی موارد، ازدواج بدون عشق میتواند باعث ثبات اجتماعی و مالی شود. ممکن است دو نفر بهخاطر شرایط اقتصادی یا اهداف مشترک تصمیم به ازدواج بگیرند و در این راستا به یکدیگر کمک کنند.
سازگاری بهتر در برخی جنبهها: اگر دو نفر به دلایل منطقی با هم ازدواج کنند، ممکن است در زمینههای خاصی مانند تربیت فرزندان، همکاری در کارهای روزمره یا رسیدن به اهداف مشترک، سازگاری بیشتری پیدا کنند.
کاهش فشارهای عاطفی: در برخی موارد، نبود عشق شدید ممکن است باعث شود که زوجین کمتر درگیر احساسات متغیر و ناپایدار شوند و تصمیماتشان بیشتر بر اساس منطق و توافقهای عقلانی باشد.
حفظ ساختار خانواده: این نوع ازدواجها ممکن است برای کسانی که به حفظ ساختار خانواده اهمیت زیادی میدهند، گزینهای مناسب باشد. بهویژه برای افرادی که نمیخواهند بهخاطر مشکلات فردی، زندگی خانوادگی را از هم بپاشند.
معایب ازدواج منطقی بدون عشق
از دست دادن فرصتهای بهتر: اگر فرد بهخاطر منطق و شرایط اجتماعی در چنین ازدواجی باقی بماند، ممکن است از تجربه عشق واقعی و رابطهای عمیق و رضایتبخش محروم بماند. این ممکن است باعث احساس ندامت و پشیمانی در آینده شود.
احساس تنهایی عاطفی: یکی از بزرگترین معایب این نوع ازدواج، احساس تنهایی عاطفی است. در نبود عشق، افراد ممکن است از نداشتن ارتباط عاطفی عمیق رنج ببرند و این میتواند به احساس بیارزشی یا حتی افسردگی منجر شود.
کاهش رضایت از زندگی مشترک: بدون عشق، ممکن است زندگی زناشویی از نظر عاطفی و احساسی رضایتبخش نباشد. این میتواند باعث کاهش کیفیت رابطه و حتی از بین رفتن احساس تعهد و علاقه در طول زمان شود.
مشکلات در تربیت فرزندان: بچهها وقتی شاهد یک رابطه بدون عشق باشند، ممکن است الگوهای ناسالمی از روابط و ازدواج یاد بگیرند. این میتواند در روابط آیندهشان تأثیر منفی بگذارد.
احتمال خیانت: ازدواج بدون عشق میتواند موجب بروز مشکلاتی مانند خیانت شود. افراد ممکن است برای جبران کمبود عاطفی در زندگی زناشویی، بهدنبال محبت و ارتباطات عاطفی در بیرون از رابطه باشند.
بیشتر بخوانید: ازدواج فامیلی
جمع بندی مقاله ازدواج بدون عشق
ازدواج بدون عشق میتواند دو روی سکه داشته باشد؛ از یک طرف، برخی معتقدند که عشق با گذر زمان شکل میگیرد و یک ازدواج منطقی میتواند پایدارتر از ازدواجی باشد که تنها بر احساسات زودگذر بنا شده است. از طرف دیگر نبود احساسات عمیق میتواند به مرور زمان باعث دلزدگی، سردی و حتی شکست در زندگی مشترک شود.
سوال اصلی اینجاست: آیا میتوان بدون عشق یک رابطه موفق و رضایتبخش ساخت؟ یا این نوع ازدواج تنها یک سازش موقتی است که دیر یا زود به بنبست خواهد رسید؟
سوالات متداول ازدواج بدون عشق
آیا ازدواج بدون عشق میتواند موفق باشد؟
ازدواج بدون عشق میتواند در برخی شرایط موفق باشد، بهویژه اگر دو نفر اهداف مشترک و احترام متقابل داشته باشند. برخی از ازدواجها بر پایه منطق، تعهد یا نیازهای اجتماعی و مالی شکل میگیرند و میتوانند پایدار بمانند. اما موفقیت چنین ازدواجهایی معمولاً به میزان سازگاری و تلاش طرفین برای مدیریت مشکلات و تعارضات بستگی دارد.
آیا عشق بعد از ازدواج ایجاد میشود؟
بله، عشق بعد از ازدواج میتواند ایجاد شود؛ اما این بستگی به تلاش و ارتباط مداوم دو طرف دارد. اگر در ابتدا عشق نباشد؛ اما احترام، ارتباط خوب و همکاری وجود داشته باشد، امکان دارد که عشق به تدریج شکل بگیرد. این عشق ممکن است با گذر زمان و از طریق درک و تجربه مشترک، قویتر شود. البته باید در نظر داشت که این فرآیند ممکن است زمانبر باشد و نیاز به تعهد و فداکاری از هردو طرف داشته باشد.
آیا ازدواج بدون عشق بهتر از مجرد ماندن است؟
این سوال بستگی به اولویتها و نیازهای فردی دارد. برای برخی افراد، ازدواج بدون عشق ممکن است از نظر اجتماعی یا مالی جذابتر باشد یا احساس امنیت بیشتری بدهد؛ اما برای بسیاری از افراد، مجرد ماندن و نداشتن ازدواجی که فاقد عشق باشد، میتواند گزینهای سالمتر باشد. زندگی بدون عشق در ازدواج میتواند به احساس تنهایی، افسردگی یا نارضایتی منجر شود که ممکن است آسیبزنندهتر از مجرد ماندن باشد. در نهایت، این تصمیم به ویژگیها و اهداف فردی بستگی دارد.